آیدین آغداشلو هنرمند کدام عرصه است؟,
هنرمند کدام عرصه آیدین آغداشلو است؟,هنر آیدین آغداشلو چیست؟,آیدین آغداشلو در کدام عرصه هنرمند است؟,هنرمند آیدین آغداشلو در کدام عرصه فعالیت دارد؟,آیدین آغداشلو کیست؟, هنرمند آیدین آغداشلو شناخته شده در کدام هنر است؟,آیدین آغداشلو در کدام عرصه هنر شناخته شده است؟, آیدین آغداشلو هنرمند معروف کدام است؟,آیدین آغداشلو در کدام هنر شناخته شده؟,
آیدین آغداشلو ,
آیدین آغداشلو هنرمند شناخته شده کدام عرصه است؟
1- نقاشی
2- عکاسی
3- موسیقی
توضیحات:
آیدین آغداشلو (زاده ۸ آبان ۱۳۱۹ در رشت) نقاش، نویسنده، منتقد فیلم و طراح هنرمند معاصر ایران است. آثار هنری او به خاطر نمایش اندیشه مرگ و فنای تدریجی و نیز بازآفرینی کارهای مطرح کلاسیک در قالبی نوگرا و سورئال شناخته شدهاند. دو مجموعه خاطرات انهدام و سالهای آتش و برف وی از جمله مهمترین مجموعههای هنر نوگرا در ایران به شمار میروند.
آغداشلو کار طراحی، گرافیک، و نقاشی را از نوجوانی آغاز کرد و در همان جوانی تصویرگر کتابهای درسی ایران، مجلات، و مؤسسههای خصوصی شد. او مدتی مدیریت امور فرهنگی و هنری «دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی» را بر دوش داشت و به گردآوری هنرهای ایران و جهان در این دفتر کمک کرد. او همچنین از دستاندرکاران راهاندازی موزه هنرهای معاصر تهران و موزه رضا عباسی بود که سرپرستی دومی را نیز مدتی در دست داشت. پس از انقلاب، آغداشلو از جمله نامدارترین استادان نقاشی برای نسل سوم نقاشان نوگرای ایرانی به شمار میرود.
آغداشلو تاکنون تنها دو بار در ایران نمایشگاه تکی برگزار کرده است، که نخستین آن در سال ۱۳۵۴ در انجمن ایران و آمریکا در تهران بود و دومین بار در آبان ۱۳۹۳. غیر از شمار بسیاری نقاشیهای نوگرا، از وی صدها نوشته شامل نقد هنری و سینمایی، پژوهشهای تاریخ هنر، و سفرنامه باقیمانده است.
آیدین آغداشلو، فرزند محمد بیک آغداشلو (حاجی اوف) و ناهید نخجوان، در سال ۱۳۱۹ خورشیدی در محلهٔ آفخرای شهر رشت به دنیا آمد.پدرش از مهاجران قفقازی و عضو حزب مساوات قفقاز بود و خاندان وی نیز نام خانوادگی خود را از نام شهر کوچک آغداش گرفتهاند.پس از تصرف دوباره قفقاز توسط نیروهای بلشویک به دستور لنین، این نیروها به دستگیری و کشتار اعضای حزب مساوات پرداختند و محمد بیک آغداشلو ناچار شد شبانه سوار بر اسب از رود ارس بگذرد و به ایران پناه آورد. او تحصیلکرده بود و به زبانهای متعددی تسلط داشت. پس از ورود به ایران و استخدام در وزارت راه، اگرچه فعالیتهای مهندسی زیادی کرد، اما به دلیل افسردگی ناشی از از دست دادن داراییها و دوری از زادگاه به ناخوشی مبتلا شد و در ۱۱ سالگی آیدین (۱۳۳۰ خورشیدی) بر اثر بیماری سل درگذشت. آغداشلو اگرچه از پدر خود خاطرات زیادی در یاد ندارد، اما از علاقه وی به شاهنامه فردوسی، یوگنی آنگین، طراحی، و کتابخوانی یاد کرده است. خانواده مادری آغداشلو نیز همگی از خاندان قاجار بودند.پدر آغداشلو با دیدن استعداد وی در نقاشی در مدرسه و کاردستیهایی که او درست میکرد، او را برای نخستین بار پیش حبیب محمدی، نقاش اهل رشت و معلم نقاشی، برد. به گفته آغداشلو، در هنگام دیدار با محمدی، بهمن محصص نیز در اتاق بود و آن دو با هم مشغول به بحث در زمینه تابلویی دربارهٔ جنگ سالامین بودند. پس از آن، آغداشلو به همراه مادرش به تهران رفتند و در خانه خالهاش ساکن شدند. در تهران و در خانه، آغداشلو با مادرش به زبان ترکی صحبت میکرد، و در خانه و محل تحصیل به زبانهای پارسی و انگلیسی.[۶] این هنگامی بود که در سال ۱۳۳۲ وارد دبیرستان جم در محله قلهک شد و در آنجا با عباس کیارستمی و علی گلستانه همکلاس گشت.
خاله آغداشلو و همسرش بازرگان بودند و دارا. در هنگام زندگی با ایشان، آیدین زمان زیادی را در خلوت به نقاشی میپرداخت. با دیدن استعداد وی در نقاشی، خالهاش نامش را در کلاسهای نقاشی موسیو بازیل نوشت و آیدین آنجا نخستین بار تکنیک نقاشی با رنگ و روغن را فرا گرفت. در مهمانیای در خانه خالهاش، آغداشلو با داریوش شایگان جوان آشنا شد و شایگان پس از ستودن هنرش به او توضیحاتی دربارهٔ هنر نقاشی و کارهای نقاشان دریافتگرا داد.آغداشلو در چهارده سالگی نخستین بار نقاشیاش را فروخت و سپس در شانزده سالگی به کار و فراگیری طراحی گرافیک در مؤسسه تبلیغاتی «آشنا» با حقوق ماهی سیصد تومان پرداخت و چندی سپستر در بخش تبلیغاتی روزنامه اطلاعات مشغول به کار شد
کریم امامی مینویسد: «بهترین کارهای آغداشلو، در کنار شایستهترین دستاوردهای هنری و ادبی این نسل متفاوت و ممتاز، برای آیندگان باقی خواهد ماند. اصالت شرط است، و این خصلتی است که در بهترین کارهای آغداشلو میتوان یافت.»
بهرام بیضایی در بخشی از مقالهاش مینویسد: «چرا گستاخی نکُنَم و نگویم که اگر در مانندهکِشی ارزشی باشد، الگوهای بزرگانِ گذشتهٔ نقاشی و نگارگری در دسترسِ ما نیستند، تا چون معیارِ سنجش، به میزانِ توفیقِ آن استادان در مانندهکِشی گواهی دهند؛ ولی آثار ایشان که آیدین دوبارهسازی کرده هست تا گواهِ مهارتِ آیدین در مانندهکِشی باشد. پیداست که مانندهکِشی همهٔ هُنَرِ آنان نبود، همچنان که همهٔ هُنَرِ آیدین نیست. تخیّل و اندیشهٔ زماننگر و مرگآگاهِ آیدین است که سازندهٔ نهاییِ اثر اوست. تَرَکهایی که زمان در نقشها انداخته، و ستمی که روزگار – یا دستِ بشر – در حقِّ آنها روا داشته. در دوبارهکِشیهای آیدین، ستایشِ این استادان با دریغ بر فناپذیریِ خود و آثارشان همراه است.»
احمدرضا احمدی گفته: «آیدین خوب میداند صدای دست زدنهای فراوان گوش انسان را کر میکند و فلاش عکّاسان چشمها را نابینا میکند، حتّی اگر بر چشم عینک سیاه بزنی. مهمترین صفتی که در این ۴۵ سال دوستی در آیدین دیدم که در هیچ زمانی چه در جوانی و چه اکنون که هر دو گیسوان سفید داریم و رنگ نمیزنیم، مسخ نشد و سر نشد، همیشه با هوش و خرد به جهان نگریسته است و پس از کشف قلمروی تازه غرّه نشده است.»
محمد احصایی گفته: «آیدین، راجع به هر موضوعی، مطلبی، مقالهای، نقدی نوشته است پر است از اطلاعات گوناگون. در زمینی و آسمانی نگاهی به خوشنویسی ایران؛ آدم میماند این همه معلومات برایش چگونه حاصل شده است. ماشاالله. مدتهاست دیگر خیالم را راحت کردهام. هر چه میخواهم بدانم به تکدّی به در خانهاش میروم. در کار خود، این فقیر اگر چیزکی شده است، گردنم زیر بار منّت اوست. یک تنه، تمام و کمال، یک دانشکده هنر است. این را از هزار و چند نفر شاگردانش بپرسید.»
داریوش شایگان نوشته: «آیدینِ سالهای آغازین دههٔ سی را به یاد دارم: کودکی زیبا و شش سال کوچکتر از من. من پسر جوانی بودم در دوران بلوغ، و او پسربچّهای بسیار تأثیرپذیر و با استعداد. در تابستان و فصل تعطیلات که از اروپا به ایران بازمی گشتم، فرصت مییافتم او را ببینم و این دیدارها به واسطه مناسبات دوستانهای مهیّا میشد که میان خانوادههایمان برقرار بود. فراموش نمیکنم که با چه اشتیاقی اطّلاعات اندک مرا دربارهٔ هنر جذب جانش میکرد. در آن زمان من سرتاسر ایتالیا را گشته بودم و به برکت دیدار از موزههای پاریس و لندن، با نامهای بزرگ هنرمندان رنسانس ایتالیا و امپرسیونیستهای فرانسه آشنا شده بودم، گیرم شناخت من از آنها، و از هنر غربی به طور کلّی، چندان عمیق و دقیق نبود. . . . آیدین پدیدهای است فوقالعاده، با استعدادی بینهایت زودرس. کسی چه میدانست که این پسربچّه خوش سیما که با چنان اعتمادی به حرفهای من گوش میسپرد، مقدّر است بعدها به یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای هنری ایران بدل شود